“قطعا نمیخواهم مردم بگویند شاو همان بازیکنی است که وقتی جوان بود پایش شکست. من میخواهم نهتنها با یونایتد، بلکه با تیم ملی انگلیس به عناوین قهرمانی دستیابم. میخواهم مردم به خاطر سبک بازیم در زمین و جامهای قهرمانیام مرا به یاد بیاورند.” (لوک شاو؛ اینجا)
پیش از این در گزارهها بارها در مورد رزومهی پنهان و یا بهعبارت بهتر، برند شخصی نوشتهام. برند شخصی همان اولین تصویری است که وقتی نام و نشان ما برده میشود، در ذهن دیگران نقش میبندد. این تصویر معمولا آن چیزی نیست که ما انتظار داریم باشد و از آن مهمتر اینکه لزوما آگاهانه نیست؛ یعنی در ناخودآگاه افراد نقشبسته و در نتیجه نظرات شخصی افراد در مورد ما نیز در آن منعکس است. اما نکتهی مهم این است که این تصویر ناخودآگاه در واقع برگرفته از تصویری است که خود ما ساختهایم و با گذر از فیلترهای ذهنی و شخصیتی افراد تبدیل به تصویر شخصی آن فرد از ما شده است. اما یک نکتهی کلیدی در اینجا این است که همانطور که لوک شاو اشاره کرده، در اغلب موارد اگر خودمان دست به کار نشویم، دیگران در هر حال از ما تصویر ذهنی خود را خواهند ساخت! بنابراین خبر خوب این است که این تصویرِ ذهنیِ ناخودآگاه که از ما در ذهن دیگران وجود دارد، قابل تغییر است؛ هر چند کار سختی است!
وقتی تصمیم به خلق یک برند شخصی اثرگذار برای خود میگیرید، سه مرحلهی اصلی را باید طی کنید:
۱- شناخت: چه تصویر ذهنی از من در ذهن دیگران وجود دارد؟ این تصویر شامل چه ویژگیهایی است؟ من چه ویژگیهای مثبت و منفی دارم؟ این ویژگیها چگونه روی برند شخصی من اثرگذار خواهند بود؟
۲- طراحی: من دوست دارم چه تصویری از من در ذهن دیگران وجود داشته باشد؟ اصلا این دیگران چه کسانی هستند؟ آیا همهی افراد باید تصویر واحدی را از من در ذهنشان داشته باشند؟
۳- اجرا: در وضعیت کنونی تا چه اندازه این تصویر در ذهن دیگران ایجاد شده است؟ برای ایجاد تصویر ذهنی مطلوب از کجا باید شروع کنم و چه کارهایی را با چه ترتیبی انجام دهم؟
اما واقعیت این است که داستان اینقدرها هم که بهنظر میآید، پیچیده و عجیب و غریب نیست. جملهی لوک شاو که پررنگ کردهام، در واقع خلاصهی هر آن چیزی است که برای ساختن یک برند شخصی اثرگذار جذاب به آن نیاز داریم: فکر کن و کشف کن که دوست داری سالها بعد از این مردم با چه تصویری بهیادت بیاورند و بعد از همین لحظه برای ساختن آن تصویر، تلاشت را آغاز کن!